نقد و بررسی فیلم "خورشید" در چهارشنبه های فیلم کانون نما
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی استان هرمزگان، رضا هاشمی زاده با اشاره به سابقه مجید مجیدی به عنوان فیلمساز، اظهار کرد: مجیدی فیلمسازیست که یکی از دغدغه هایش مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان است، اولین ساخته جدی او "بدوک" موضوع کودکان مرزنشین سیستان و بلوچستان و بحث قاچاق را به تصویر می کشد و فیلم های شاخص دیگری نیز همانند " پدر، بچه های آسمان و به رنگ خدا " که هر کدام به گونه ای و از زاویه های مختلف به کودکان و مسائلی که بر سر راه آنهاست مانند؛ فقر، محرومیت، ناتوانی جسمی و نقص های بدنی و ... می پردازد. در واقع موضوعات و معضلات مربوط به دنیای کودکان یکی از دغدغه های اصلی مجیدی است که در این زمینه با داستان و روایت های سینمایی آنها را بازسازی و بازآفرینی کرده است.
این منتقد سینما ادامه داد: " خورشید " روایت چند کودک کار است، از ابتدای فیلم صحبت از آنهاست و به صورت نوشته روی پرده ظاهر می شود. نکته ای که در ارتباط با این فیلم می توان گفت تبحر ویژه مجیدی در استفاده از نا بازیگران و کسانی است که هیچ سابقه بازیگری ندارند، در فیلم چهار کودک دستفروش و خیابانی می بینیم که دو کودک مهاجرافغان که در ایران رندگی می کنند نقش دو کودک دستفروش را برعهده دارند.این فیلم روایتی است از دغدغه ها و مسائل پیرامون این کودکان از جمله؛ فقر، مهاجرت، کودکان کار،مدرسه و روابط بین بچه ها، مدرسه ای که به دلیل بحران های مالی تعطیل می شود و فعالیتش به هم می خورد.
وی بیان کرد: فیلم با یک داستانی از پارکینگ مجتمع تجاری شروع می شود که مشغول باز کردن لاستیک برای فردی مال خر هستند و بلافاصله در نمای بعدی کودکان در حال فرار و در حوضی وسط یک میدان مشغول شنا می بینیم. تیتراژ خورشید از آنجا شکل می گیرد و شکل حوض از بالا شبیه خورشید است و مجیدی روایت های استعاری با قاب های خاص تصویری را می پسندد. به هرحال ما در این فیلم جز داستان اصلی خرده روایت های زیادی که حواس مخاطب را پرت کند نمی بینیم و خیلی سریع و بدون حاشیه پیش می رود و یکی دو روایت فرعی نیز در امتداد داستان اصلی است.
این کنتقد سینما افزود: فیلم نامه سلیس و روان شکل گرفته و توانست عنوان بهترین فیلمنانه سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص دهد، پسری به نام علی برای یافتن گنج به همراه سه تن دیگر وارد مدرسه می شوند که در واقع بسته مواد است و به او دروغ گفته اند، هنگامی که متوجه دروغ آنها می شود کاخ آرزوهایش فرو می ریزد و زنگ بیداری خودش و اطرافیانش را که همانا زنگ مدرسه است به صدا در می آورد. در این فیلم مضامینی چون مردانگی، معرفت، اتحاد و عشق به پدر و مادر را شاهد هستیم. کودکانی که برای تامین نیازهایشان و دنبال کردن اولیه ترین خواسته های خود به هر طریقی تلاش می کنند و تن به هر کاری می دهنند مانند دختر بچه ای که در مترو دستفروشی می کند.
هاشمی زاده کاراکتر مثبت فیلم را " رفیعی " نام برد و اضافه کرد: جواد عزتی در نقش " رفیعی " بازی می کند که سعی واقعی و انسانی در کمک به بچه ها دارد و همچون مدیر مدرسه به دنبال منافع شخصی خود با استفاده از بچه ها نیست و نهایتا در دفاع از آنها پایش به دادگاه و زندان کشیده می شود. بچه ها دائما در حال گریزند، گویا جایی در جامعه ندارند و تنها مامن و پناهگاه آنها مدرسه استیجاری است که توسط مالکش تعطیل می شود.
وی بیان کرد: همانند سایر فیلم های ساخته مجیدی به ویژه بچه های آسمان، کودکانی را شاهد هستیم که برای داشتن حداقل های زندگی دست به تلاش می زنند در اینجا سودای رسیدن به گنج و متحول کردن زندگی آنها را وادار می کند که ساعت ها وقتشان را تلف کنند تونل حفر کنند راهروهایی باز کنند تا برسند به یک آبراهه و گنجی را که فرد منتقذ به آنها وعده داده است. در نهایت به دوستی و محبت می رسند؛ علی مواد را درون آب می ریزد برمیگردد به حیاط مدرسه زنگ را به صدا در می آورد در واقع برمی گردد به دنیای آگاهی و آموزش و اطلاع. پیام فیلم این است که برخورداری از آموزش رایگان حق این کودکان است تا بنوانند فردای خود را بهتر از امروزشان بسازند، آنها سرشار از استعداد و توانمندی هستند که به دلیل فقر و موقعیت اجتماعی خانواده امکان ظهور نمی یابند.
استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: روایت زندگی این کودکان می گوید؛ بچه های مستعدی در بین آنهاست اگر محرومیت و فقر و خاواده های فروپاشیده آنان نبود و چنانچه شرایط لازم برایشان فراهم می شد می توانستند برای خود موقعیت بهتری بسازند و برای جامعه مفید و موثر واقع شوند. بنابراین هیچ فردی به صورت بالفطره بزهکار و جانی نیست بلکه شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خانواده و جامعه افراد را به سمت بزه و جرم سوق می دهد.
وی افزود: فیلم خورشید در کارنامه مجیدی همانند " بچه های اسمان " و " به رنگ خدا " درخشان نیست، اما بعد از دو دهه فیلمسازی می توان گفت یک فیام حرفه ای، خوش ساخت و دارای بیانی سینمایی و هنری بدون دست اندازها و ایرادات فاحش است که مخاطب را از ابتدا تا پایان فبلم جذب می کند. این کار تقدیم شده به بچه های کار و این نوعی ادای دین بوده چونکه این بچه ها در جامعه دیده و شنیده نمی شوند.
همچنین مهرداد امیرزاده، کارگردان و منتقد سینما، " خورشید " را در امتداد سینمای دغدغه مند مجیدی نسبت به جامعه و سینمای اجتماعی دانست و گفت: "خورشید " در امتداد " بچه های آسمان " بود و در واقع امروزی شده بچه های آسمان محسوب می شود و می توان گفت؛ " بچه های آسمان امروز ایران ". همان بچه ها با قلب رقیق و مهربان که در جامعه امروز ایران مجبور بودند به این شکل زندگی کنند.
وی افزود: این آدمها یک جاهایی خیلی مهربان و رئوف و در مقابل با انسان های دیگر بسیار نوع دوست بودند اما در مقابل آنچه که می توانست از این وضعیت نجاتشان دهد به شدت سنگ دل نشان می دادند و به نظر من حق داشتند. پس در نتیجه امروزی شده همان بچه های آسمان بودند، آن پسر بچه آسمان که پا برهنه می دویید امروزی شده و تکامل یافته بود و در خورشید بازی می کرد.
امیرزاده اظهار کرد: مجیدی را همان مجیدی بدون هیچگونه تغییری می دانم و نشان داد که همچنان انسان دغدغه مند و شریفی است. با وجود رانت هایی که به او تعلق می گیرد ثابت کرد همواره انسانیت خودش را دارد و قابل احترام و دوست داشتنی است و و هنوز یک آرتیست و هنرمندی است که دغدغه اجتماع دارد.
نظر شما :