"شکوه امید در سینما" در چهارشنبه های فیلم کانون نما بندرعباس
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی هرمزگان و به نقل از ایسنا، "پاپیون" در زبان فرانسوی بهمعنی پروانه است و شاریر (استیو مککوئین) پروانهای را روی سینهٔ خود خالکوبی کرده و آن را بهعنوان نام مستعار خود انتخاب کرده بود، و عنوان فیلم هم به همین معنی اشاره دارد.
خلاصه ای از فیلم:
آنری شاریر با نام مستعار پاپیون)استیو مک کوئین( فردی است که به اتهام قتل در دادگاهی در فرانسه محاکمه شده و برای گذراندن دوران محکومیت باید به جزیره شیطان در ناحیه گویان در شمال شرقی آمریکای جنوبی برود ولی خود او منکر هرگونه دخالت در قتل است و مدعی است که برای او پاپوش درست کردهاند. در طول مسیر وی با لوئیس دگا (داستین هافمن) آشنا میشود. دگا به دلیل جعل اوراق قرضه ملی فرانسه برای دوران محکومیت راهی گویان است. دگا به طریقی مقدار زیادی پول را با خود حمل میکند و اکثر زندانیان همراه آنان این موضوع را میدانند. دگا ناچار میشود پیشنهاد پاپیون مبنی بر مراقبت از وی را بپذیرد و در مقابل هزینه فرار او را متقبل شود. این، سرآغاز آشنایی این دو است. در نهایت پس از سالها تلاش و سه بار فرار نافرجام پاپیون موفق به فرار میشود ولی دگا با او نمیرود.
نظر تحلیلگران:
یک تحلیلگر گفت: فیلم "پاپیون" برای من که به تاریخ سینما علاقه دارم فیلم خاطره انگیزی است ،با وجود این که فیلم را قبلا به صورت دوبله شده دیده ام و در تلویزیون ملی نیز پخش شده است، پس از گذشت چند سال تماشای آن برایم لذت بخش بود.
دکتر یاسر رستگار، در جلسه نقد و بررسی فیلم" پاپیون" عنوان کرد: "پاپیون" فیلمی است که سراسر آن امید موج میزند، پلانهای جزئی و مختلفی دارای صحنههایی است که به امید یا ناامیدی گره میخورد.
وی ادامه داد: آنری شاریر(استیو مک کوئین) لحظهای که میخواهد پروانهها را بگیرد دست خود را به سمت پروانه میبرد و لحظهای مکث میکند. این پلان و نیز پلانی که در شاریر خود را به آب پرت میکند سراسر امید است. به همین علت به عقیده من این فیلم خاص و متفاوتی است.
رستگار همچنین افزود: قسمتی از فیلم(پارت اول) همان قسمتی که افراد را بهعنوان زندانی به جزیره شیطان در گویان شمال شرقی آمریکای جنوبی میبرند؛ صحنههای رقتانگیزی که در زندان وجود دارد، زجرهایی که در آن میکشند و تلاشی برای فرار از زندان میکنند چیزی است که هیچگاه رنگ کهنگی بر خود نمیگیرد.
این تحلیلگر و جامعهشناس تصریح کرد: فیلم دارای یک نکته اجتماعی و اصطلاحی در جامعهشناسی تحت عنوان "باز اجتماعی شدن" است. یکی از مصادیق این بازاجتماعی شدن در فیلم وجود زندانهای انفرادی است که افراد را به آنها منتقل میکردند و تا زمانی که خوی حیوانی به خود میگرفتند(صحبت کردن با دیوار، خوردن سوسک ای زندان) در این سلولهای زندانی بودند.
وی عنوان کرد: ذهن آنان در این زندانها پاک میشد و این همان فرصت مناسبی است که برای پیادهسازی ایدهها بر ذهن و مغز آنها محیا میشد.
رستگار بابیان اینکه این فیلم باز اجتماعی شدن زندانیها را بهخوبی به تصویر میکشد، افزود: باوجوداینکه این فیلم چند مرتبه باز اجتماعی شدن زندانیان را به تصویر کشیده است، اما بازهم امید در این زندانیان از بین نمیرود.
وی در پایان گفت: این افراد تمام سویههای انسانی خود را در مقاطعی از دست میدهد؛ اما امید به فرار در آنها از بین نمیرود و این موضوع بسیار عجیب است.
در ادامه یک کارشناس فرهنگی عنوان کرد: این فیلم در بخش بهترین موسیقی متن نامزد جایزه اسکار شد. در حقیقت "پاپیون" اگر یک شاهکار نباشد، بیتردید از بهیادماندنیترین فیلمهای تاریخ سینما است و بیشک یکی از بینقصترین آثار اقتباسی تاریخ سینما محسوب میشود.
وی بابیان اینکه آنچه "پاپیون" را پس از گذشت سالها از ساختهشدنش، تا این حد سرزنده و پرشکوه مطرح میکند، مجموعه کاملی از همه مؤلفهها برای تولید چنین اثر جاودانهای است، افزود: نخستین نکتهای که توجه تماشاگر را به خود معطوف میکند، داستان جذاب زندگی "هنری شاریر" است که وی آن را بر اساس زندگی خودش در کتاب ۶۰۶ صفحهای "پاپیون" به نگارش درآورده است.
این منتقد ادبی سینمایی تصریح کرد: او قربانی یک دسیسه نامعلوم شده و به اتهام واهی قتلی که هرگز مرتکب آن نشده است، به حبس ابد با اعمال شاقِ دریکی از مستعمرات فرانسه محکومشده است. داستان بین خواستههای درونی «هنری» و فضای غیرانسانی زندان، در تلاطم است.
وی بیان کرد: آزادیخواهی و ارتباط تنگاتنگ آن باشخصیت "هنری" و نام خاص و جذابش "پاپیون" از معصومیت و آزادگی وی خبر میدهد. باید اذعان کرد که "پاپیون" جزو معدود آثار سینمایی اقتباسی است که پس از ساخت و نمایش، با اعتراض نویسنده یا طرفداران کتاب وی، مواجه نشد. این خود سند دیگری بر دقت زیاد گروه سازنده آن بهویژه "فرانکلین جی. شافنر" است.
این کارشناس فرهنگی با اشاره به اینکه فیلمبرداری استادانه "فرد جی. کوئنکمپ" از نقاط قوت فیلم است، اظهار کرد: مؤلفه دیگری که باید آن را نمادی برای شناسنامه اصیل فیلم "پاپیون" در نظر گرفت، موسیقی اعجابانگیز "جری گلد اسمیت" است. جاری بودن موسیقی دلنشین در لحظهلحظههای فیلم ما را وادار میکند با ابراز احساسات هنرمندانه و سرشار از عاطفه این آهنگساز بزرگ که همراه با لحن غمناکی است درنهایت نیز در اینهمه احساسگرایی ناب فیلم غرق شویم.
وی بابیان اینکه این فیلم تا پای جانش برای اثبات حقانیت میجنگد، افزود: "پاپیون" شخصیتی است که هیچچیز نمیتواند عشق او به آزادی را از بین ببرد در حقیقت اثری است که به ستایش زندگی و آزادی میپردازد.
منتقد ادبی سینمایی با اشاره به اینکه سکانس ملاقات "پاپیون" با "دگا" در جزیره و هراس اولیه "دگا" از دیدن "پاپیون" و فرار او به سمت کلبهاش، همراه با موسیقی پر مفهوم فیلم یکی از بهیادماندنیترین سکانسهای تاریخ سینماست، عنوان کرد: شاید آسف انگیزترین سکانس نیز آن جایی است که مادر روحانی "پاپیون" را به مأموران تحویل میدهد.
وی بابیان اینکه بهظاهر سکانس پایانی فیلم نهایت ناامیدی بشر را میرساند، افزود: "استیو مک کوئین" لبه صخره مینشیند و به این میاندیشد چرا قایقی را که ساخته بود، موج دریا نابودش کرد؟ به موجها نگاه میکند! نگاه میکند و نگاه میکند، درنهایت نیز متوجه میشود همان موج باعث آزادی او پس از سالها اسیری میشود.
نظر شما :